بسته پستی را باز کردم
گذاشتمش پیش دا،آب هرگز نمی میرد،شاهنامه و ...
و به این فکر می کردم که شاید وقتی فردوسی قصه قهرمانان افسانه ای را می نوشت ، آرزو داشت که این سرزمین هزاران آرش و رستم و سهراب داشته باشد...
خیلی وقت بود که حسی این چنینی به کتاب هایم نداشتم...
حس غریبی بود...
نفسم بند آمد...
نمی دانم چه نیرویی بود اما هرچه بود، مرا به سمت کتابخانه برگرداند...