خانه ی یاس نرگس

تمامی مطالب این وبلاگ نذر ظهور مهدی فاطمه (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.

خانه ی یاس نرگس

تمامی مطالب این وبلاگ نذر ظهور مهدی فاطمه (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.

مشخصات بلاگ

من ایمان دارم اگر نرجس خاتون توانست به میزانی از تقوا دست یابدکه به مقام مادری حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)نائل شود؛
زنان سرزمین من هم می توانندبه درجه ای ازایمان و یقین برسند که به مقام مادری سربازان قائم آل محمد (عج الله تعالی فرجه الشریف) دست یابند.
فقط کافی است بخواهند و اراده کنند.....
#نرجس_بانو
اینجا محلی است برای نوشتن از روزمرگی های یک معلم، دغدغه های یک طلبه، تفکرات یک بسیجی و عاشقانه های یک مادر.

آخرین نظرات

کهنه سرباز

چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷ ق.ظ

پلان ۱ :
کانال مدرسه، مسابقه ی پدرها و پدربزرگ ها....
خاطرات خودرا روایت نموده و فیلم آن را به صورت کلیپ........ 

پلان ۲ :
بابا بزرگ......بیا باهات مصاحبه کنم!

 پلان ۳ : 
نه......
پلان ۳ نه....
سالها قبل.....
شاید پلان ۲۴ سال قبل..... وقتی درمیانه ی کودکی و نوجوانی،

درآن روزهایی که مشتری ثابت تمام برنامه های 

تلویزیون بودم!!!
فیلم ژاپنی بود. پدربزرگ و نوه، دست در دست هم، درجاده ساحلی قدم می زدند. پدربزرگ از جنگ جهانی دوم می گفت.....
نگاهم را از صفحه تلویزیون برداشتم..... نیم نگاهی به پدر، و غرق درافکار کودکانه خودم.....

"وای....چقدررررر از جنگ جهانی دوم گذشته.....چقدرسربازها پیر شدن......ولی بابای من خیلی جوونه......" امروز، چهل سال از آن روزی که از صدای جنگنده های عراقی

خونش به جوش آمد و چکش کفاشی اش راپرت کرد می گذرد،امروز بابای من هم پیرشده است....

حالا باید همه ی حواسمان راجمع کنیم، که کودکانمان فقط بازی کنند! جیغ و گریه ممنوع است!!!!! 

اما آنها که نمی فهمند! 
هزار بار هم بگوییم " مغز بابابزرگ خراب شده،نباید گریه کنید! نباید جیغ بزنید!" باز هم با جمله ی " ببخشید مامان.....حواسم نبود!“ خودشان را تبرئه می کنند.

و نمی دانیم چگونه به آنها بفهمانیم که جیغ و گریه شما، امواج یادگاری آن روزها را بیدار می کند......
او به روزهایی برمی گرددکه صدای ضجّه و گریه کودکان کُرد راشنید و شاهد یخ زدن آن ها در آغوش مادرانشان بود...
دیدن مویه زنان کُردی که در مسیر عراق و ایران، کودکان یخ زده شان را در آغوش گرفتند، کم دردی نیست......

کودکم! جیغ نزن!!!!! که چهره ی زیبای مهربانش در هم می رود و سکوت تلخش روایتگر غوغای درونش است.....

غم بزرگترمان، ندانستن است، از خاطرات تلخی که هیچگاه نگفتی......
همین هاراهم، از زبان دیگران شنیدیم......

دل مهربانت، سالهاست با خاطراتِ شوخی ها و شیطنت هایت، کام دلمان را شیرین می کند....

 

خیالی نیست.....

انقلابِ پدرم!
انقلابِ من!
انقلابِ فرزندانم!

توبمان! 

 که برای ماندنت،هنوز هم جان می دهیم.....

 

من.....
نسل انقلابم......
فرزند ایران.....
متولدِ یکهزار و سیصد و جنگ......

#نرجس_بانو


پی نوشت: معاندین، عراقی هایی بودند که رگ ریشه ی ایرانی داشتند.  در زمان جنگ توسط رژیم بعث از عراق اخراج و وارد ایران شدند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی